کشتی یونانی کیش و سرگذشت آن

داستان‌های به گل نشستن کشتی یونانی

فرضیه 1: توطئه برای دریافت بیمه کشتی

یکی دیگر از نظریه‌هایی که درباره به گل نشستن کشتی یونانی وجود دارد، ماجرای ورشکستگی صاحب کشتی است. گفته می‌شود که مالک یونانی کشتی در آستانه ورشکستگی مالی قرار داشته و برای فرار از بدهی‌های خود، نقشه‌ای برای دریافت خسارت بیمه‌ای طراحی کرده است. بر اساس این روایت، ناخدای کشتی و خدمه با اطلاع از این موضوع، عمداً کشتی را در نزدیکی سواحل کیش به گل می‌نشانند. 

سپس یک گزارش جعلی تهیه شده و علت حادثه، شرایط نامساعد جوی اعلام می‌شود. در نهایت، شرکت بیمه مجبور به پرداخت غرامت سنگین می‌شود و صاحب کشتی بدون هیچ ضرری، از بحران مالی خود خارج می‌گردد. البته هیچ سند معتبری برای تأیید این نظریه وجود ندارد، اما در آن دوران، برخی مالکان کشتی برای دریافت غرامت بیمه، عمداً کشتی‌های خود را غرق می‌کردند. به همین دلیل، این فرضیه از سوی بسیاری محتمل‌تر از داستان‌های افسانه‌ای دیگر دانسته می‌شود. 

فرضیه 2: ناخدایی که تحت تأثیر مشروبات الکلی بود!

یکی از روایت‌هایی که در میان مردم محلی و ملوانان قدیمی نقل شده، ماجرای مستی ناخدا هنگام هدایت کشتی است. طبق این داستان، ناخدای کشتی در شب حادثه مقدار زیادی مشروبات الکلی مصرف کرده بود و همین مسئله باعث شد کنترل کشتی را از دست بدهد. او مسیر را اشتباه محاسبه کرده و به‌جای عبور از مسیر اصلی، کشتی را بیش از حد به ساحل نزدیک می‌کند. وقتی متوجه اشتباه خود می‌شود، دیگر خیلی دیر شده و کشتی به گل می‌نشیند. برخی از بومیان کیش معتقدند که این داستان حقیقت دارد و دلیل اصلی حادثه، بی‌احتیاطی و مستی ناخدا بوده است. 

فرضیه 3: شایعه کشتی پرتغالی‌ها

یکی از داستان‌هایی که در مورد کشتی یونانی گفته می‌شود، این است که برخی افراد آن را کشتی پرتغالی‌ها می‌دانند که به اشتباه در نزدیکی جزیره کیش به گل نشسته است. این باور به دلیل تاریخچه پرتغالی‌ها در جزایر جنوبی ایران (مانند هرمز و قشم) رواج پیدا کرده است. اما حقیقت این است که کشتی یونانی به هیچ‌وجه متعلق به پرتغالی‌ها نبوده و کشتی‌ای یونانی است که در مسیر بازگشت از هند به یونان، در نزدیکی جزیره کیش به گل نشست.

فرضیه 4: فرضیه داستان عاشقانه ناخدا و دختر ایرانی

یکی از معروف‌ترین افسانه‌هایی که درباره کشتی یونانی گفته می‌شود، ماجرای عشق ناخدای کشتی به یک دختر ایرانی است. بر اساس این داستان، ناخدای کشتی هنگام توقف در سواحل ایران، دل به یک دختر ایرانی می‌بازد و قصد دارد او را همراه خود به یونان ببرد. اما خانواده دختر به‌شدت با این ازدواج مخالفت می‌کنند. در نهایت، ناخدا تصمیم می‌گیرد دختر را مخفیانه از ایران خارج کند، اما درست همان شب، کشتی دچار حادثه شده و به گل می‌نشیند. برخی می‌گویند که این اتفاق یک نشانه از سرنوشت بوده است که نباید این عشق به سرانجام برسد. 

فرضیه 5: افسانه گنج در کشتی

یکی دیگر از داستان‌های مرسوم در مورد کشتی یونانی، باور به وجود گنج در کشتی است. برخی می‌گویند که کشتی حاوی مقادیر زیادی نفت و طلا بوده و این بار به‌طور کامل تخلیه نشده است. این شایعه باعث شده تا عده‌ای به جستجو و کاوش در اطراف کشتی بپردازند، به امید یافتن گنج و اشیاء با‌ارزش. اما این فرضیه‌ها بیشتر شایعه است و هیچ‌گاه شواهد واقعی از گنج موجود در کشتی یافت نشده است.

فرضیه 6: افسانه‌های بومیان کیش

بومیان جزیره کیش نیز داستان‌های خاص خود را درباره کشتی یونانی دارند. برخی از آنها معتقدند که این کشتی به نوعی در محاصره روح‌ها یا موجودات ماورایی قرار دارد. آنها می‌گویند کشتی به دلیل اعمال ناشایست یا خطای انسانی به این سرنوشت دچار شده و روح‌های سرگردان کشتی، هنوز در آن حضور دارند. این داستان‌ها عمدتاً از ترس‌ها و باورهای محلی نشأت می‌گیرند.

بااین‌حال، هیچ‌کس به‌طور دقیق نمی‌داند که در شب حادثه چه اتفاقی افتاده است و شاید همین رمز و راز، کشتی یونانی را به یک جاذبه جذاب و پر از داستان تبدیل کرده است.